4/17/2007
سیروسلوک با مادرزن جان

برخی می گویند تنها حسن ازدواج وجود پدیده ای به نام مادرزن جان است. ما که جرات نداریم چنین حکم قاطع و کنایه آمیزی صادر کنیم از این رو به همین بسنده می کنیم که بگوییم یکی از محاسن ازدواج مادرزن جان است.بدا به حال کسانی که مادرزن جان ندارند یا روابط سیاسی شان با مادرزن جان تیره و تار است.از همین رو کارهایی برای مادرزن جان انجام می دهم که برای هیچ آدم ابوالبشری حاضر نیستم یکی شان را انجام بدهم . یکی از این کارها رفتن به حرم مطهر حضرت معصومه در شهر قم بود. هنگام برگشتن از سفر نوروزی به بروجرد . به خاطر گل روی مادرزن جان . با آن که به شدت در خطر سنگ شدگی قرار دارم حتی وقتی که به یک فرسخی چنین اماکن متبرکه ای نزدیک می شوم . دیگرببینید که خاطر مادرزن جان چقدر عزیز است برای مان. چندی پیش بود که دراداره گفتند کارمندان را قسطی می فرستیم حج . پرسیدم که می شود مادرزن جان را به جای خودم بفرستم گفتند نمی شود.بگذریم.مادرزن جان باعث شد تاصوابی ببریم ویک ساعتی در محوطه حرم مطهر حضرت معصومه برای خودمان پرسه بزنیم.قیافه ی عیال دیدنی بود چون نمی گذاشتند با مانتو بیاید داخل محوطه ی حرم ناچارشده بود یکی از چادرهای گل منگلی مادرزن جان را بگذارد سرش . همراه بامدادک کلی خندیدیم به قیافه اش . انگاردنیا را داده بودند به بامدادک وبارانک از بس که محوطه ی درندشت حرم جان می داد برای تاخت وتازهای شان . ملت که می آمدند ودرودیوار را بوسه باران می کردند بامدادک اندکی از دویدن باز می ایستاد و با تعجب نگاه شان می کرد.از همه خنده دارتر داستان عکس برداشتن بود.نمی گذاشتند دوربین عکاسی یا دوربین فیلم برداری بیاوری .حتی داخل محوطه هم نمی گذاشتند . جوانکی دختربچه اش را که هم سن وسال بارانک بود کنارحوض و پشت به حرم سرپا نگه داشته بود که عکس بگیرد . داشت دکمه ی دوربین را می زد یکی از این نگهبان هایی که پرهای رنگ و وارنگی به دست گرفته اند نزدیک شد و با پر زد روی دست طرف وگفت که عکس برداشتن ممنوع است.طرف هر چه التماس کرد نگهبان پر به دست نپذیرفت که نپذیرفت.طرف حتی حاضر شده بود از نگهبان هم عکس بگیردلابد گمان می کرد نوعی باج سبیل است ولی بازهم نگهبان پر به دست کوتاه نیامد.جالب این جااست که با تلفن همراه کاری نداشتند وملت با دوربین همراه خرط وخرط عکس می گرفتند حتی فیلم برداری هم می کردند.به نگهبان پر به دست گفتم پس چرا جلوی دوربین تلفن همراه را نمی گیرید گفت دستورداریم فقط جلوی دوربین عکاسی ودوربین فیلم برداری را بگیرم.پوزخند مرا که دید اخم کرد.

فضای محوطه حرم به نوعی حالت بین المللی هم داشت.اینترنشنال.هرچندگاهی چندفقره هندی وپاکستانی نمایان می شدند حتی سیاه پوست هم.لابد برای همین بود که نوشته ها هم به سه زبان فارسی وعربی وانگلیسی بود.بالای دری که مادرزن جان ازآن رفته بود به داخل به همین سه زبان نوشته بودند ورودی زنان.با این همه کبککبه ودبدبه انگلیسی زنان را غلط نوشته بودند.wemen.حیف که تلفن همراه من دوربین نداشت.عیال هم طبق معمول تلفن همراهش را جاگذاشته بود درون ماشین.
پیامک (اس ام اس)روز:بسیجیه دوست دختر پیدا می کنه شماره ی مسجدرو بهش می ده
0 Comments:

Post a Comment

بازگشت به بالا