این صداقت اصلاح طلبان من یکی را حسابی کشته است برای همین وقتی که مطلبی یا خاطره ای می نویسند برای صید مرواریدهای صداقت هم که شده است می خوانم شان.عین خاطره ای که چندروز پیش جناب آقای ابوالقاسم سرحدی زاده درباره ی بهشتی در روزنامه ی هم میهن نوشته بود.این روزها بهشتی حسابی در بورس به سر می برد.جناب سرحدی زاده ازبهشتی این گونه یاد کرده است:
"ايشان رئيس ديوان عالي كشور بودند و طبيعي بود كه حوادثي كه در دستگاه قضائي و جامعه رخ ميداد به ايشان منتقل ميشد. روزي بنده را به دفتر خودشان احضار كردند و من ديدم كه اين شهيد بزرگوار كه هيچگاه ديده نميشد از متانت خودشان خارج شوند با همه محبتي كه به من داشتند با عصبانيت و صداي لرزان نامهاي را كه در دست داشتند به طرف من پرتاب كردند و گفتند اين نامه را بخوان، من واقعا تعجب كردم كه چه اتفاقي ميتواند ايشان را آنقدر عصباني كند. ماجراي نامه به اين ترتيب بود كه يكي از نگهبانهاي پزشكي قانوني براي شهيد بهشتي نامه نوشته بود كه يك شب كه من در اينجا نگهبان بودم از دادگاهي كه مسووليت آن با مرحوم آقاي خلخالي بود چهار نفر اعدامي را براي ما فرستادند كه آنجا بمانند تا صبح ببرند و دفن كنند. اين چهار جنازه را در سردخانه گذاشتيم نيمههاي شب از محل نگهداري جنازهها سر و صدايي آمد، ديدم يكي از اين اعداميها هنوز نيمهجان است و من به سرعت با آقاي خلخالي تماس گرفتم و موضوع را اطلاع دادم و آنها هم شبانه دو سه نفر را فرستادند، فرد نيمهجان را با تير زدند و رفتند، ما هم كه در ترس و واهمه از آن ماموران بوديم هيچ عكسالعملي نشان نداديم."
آدم هم از خشم ملیح جناب بهشتی انگشت به دهان می ماند و هم از بربریت خلخالی.هم حیران می ماند که چه شده است که حضرات اصلاح طلب به تسویه حساب با قصاب معتمد امام ره روی آورده اند.شاید به خاطر آن که دست مرده از دنیا کوتاه است.ولی اگر دلیل این است که دست خود امام ره خیلی زود تر از قصاب محبوبش از داردنیا کوتاه شده بود. الله اعلم.در سیاست ورزی هزار نکته باریک تر امو هست که به عقل ناقص این حقیر نمی رسد لابد.خداانشالله هدایت کند این حقیر را.
پیامک(اس ام اس) هفته:شده ماتم سرا دنیای هستی زبنزین و بهشتی و مهستی