به اخوی میگویم حالا که مدرسهها باز میشود نمیخواهی کرکره را بالا بکشی؟ میگوید چرا خیلی وقت است به فکرش هستم اما نگران پشتبندم که دوباره به فترت دچار نشویم. میگویم
شروع کن بعد در این باغ-ویلا که قرار است بدهند فرصت قلم زدن زیاد است. نگاه آنچنانیای به من میاندازد ومیگوید همشیره جدی حرف میزنیم. پیشنهادمی کنم که تیمناً و تبرکاً یک ترانهی عاشقانه برای بازگشایی بگذار که مقارن باشد با بازگشایی مدارس، تقدیم به بامداک وبارانک و نسل دانشجویان عاشق. من هم به کمک این کتابای دایرکت مِتُد برایش ترجمه میکنم. سبیلهایش را تاب میدهد و در چشمانش میخوانم که "ای آقا یک مشت آدم محترم میآیند اینجا." آغوش و سبیل به گمان او اجتماع نقیضین است وبه گمان من "مجموعهی مراد" . به این میگویند شکاف نسلی البته ازنوع ورچپه.
سرانجام به احترام گیس سفیدم میگوید. باشه هرچی شما بگید. پس با هم گوش کنیم به ترانهای از گروه موسیقی سوئدی ردنِکس که متن و ترجمهاش در زیر میآید به همراه لینک ویدئوی یوتیوب.
Rednex
Hold me for a While
Songwriters: AGELII-LESKELA/RANIS
Hold, hold me for a while
I know this won't last forever
So hold, hold me tonight
Before the morning takes you away
Hold, hold me for a while
I know this won't last forever
So hold, hold me tonight
Before the morning takes you away
What's that sparkle in your eyes?
Is it tears that I see?
Oh tomorrow you are gone
So tomorrow I'm alone
Short moments of time
We have left to share our love
Hold, hold me for a while
I know this won't last forever
So hold, hold me tonight
Before the morning takes you away
We're in each others arms
Soon we're miles apart
Can you imagine how I'll miss,
Your touch and your kiss?
Short moments of time
We have left to share our love
Hold, hold me for a while
I know this won't last forever
So hold, hold me tonight
Before the morning takes you away
Hold, hold me now,
From dusk all night to dawn
Save, save me now,
A short moment of time
Hold, hold me for a while
I know this won't last forever
So hold, hold me tonight
Before the morning takes you away
Takes you away
اندکی مرا درآغوش بدار
میدانم که این تا ابد نمیپاید
پس درآغوشم بدار، بدار امشب
پیش از آنکه صبح ترا با خود ببرد
اندکی مرا درآغوش بدار
میدانم که این تا ابد نمیپاید
پس درآغوشم بدار، بدار امشب
پیش از آنکه صبح ترا با خود ببرد
آن چیست که در چشمان تو میدرخشد؟
اشک است که میبینم؟
آه فردا تو رفتهای
برای تقسیم عشق خود
لحظات کوتاهی بیش نداریم
اندکی مرا درآغوش بدار
میدانم که این تا ابد نمیپاید
پس درآغوشم بدار، بدار امشب
پیش از آنکه صبح ترا با خود ببرد
اکنون در آغوش هم هستیم
وبهزودی فرسنگها از هم دور
آیا میتوانی تصور کنی
چقدر دلم برای بوسه ها ولمس هات تنگ میشود؟
برای تقسیم عشق خود
لحظات کوتاهی بیش نداریم
اندکی مرا درآغوش بدار
میدانم که این تا ابد نمیپاید
پس درآغوشم بدار، بدار امشب
پیش از آنکه صبح ترا با خود ببرد
درآغوشم بدار، بدار اکنون
از تاریکی غروب تا سپیدی سحر
نجاتم بده، همین اکنون نجاتم بده
لحظاتی کوتاه
اندکی مرا درآغوش بدار
میدانم که این تا ابد نمیپاید
پس درآغوشم بدار، بدار امشب
پیش از آنکه صبح ترا با خود ببرد
ترا با خود ببرد