2/26/2005
اگرنبودآن معنويت عاشورايي!!: راستي راستي اگرنبودآن معنويت عاشورايي كه درورزشگاه آزادي موج مي زدنمي دانم غم شكست پرسپوليس را چگونه تاب مي آوردم.راستي راستي اگرتسلي معنويات نباشد بشردرخيزاب هاي جهان مادي چه خاكي به سرش بريزد.
شال هاي سياه : شال هاي سياهي كه بازيكنان وكادرفني تيم ها به گردن انداخته بودندوآراسته به كلمات عربي دررثاي سالارشهيدان بود بيش ازهمه جان راآكنده ازمعنويت مي كرد.شال سياه مربي استقلال را كه درتمام طول بازي وبال گردنش بود كناربگذاريم شال سياه دورگردن گيلائوري بازيكن گرجستاني استقلال درآغازبازي بيش از همه معنويت انگيزبود.راستي راستي نصراني باشي وجانت درشوق عاشورابتپد.اي خدا سگ درگاهت مي شوم.همين جا پيشنهاد مي كنم نام اين بازيكن گرجستاني را عوض كنند وبگذارند حسين گيلائوري تا اين رويدادشكوه منددرتاريخ ثبت شودومشت محكمي هم بردهان ياوه گوياني نواخته شودكه اين كارارزشي بازيكن گرجي را به هراس هاي مادي نسبت مي دهند.
ادافرنگي ممنوع: باباصلوات وفاتحه ي خودمان چه عيبي داردكه جماعتي هي مي خواهند يك دقيقه سكوت را دربرابرشان علم كنند. دربازي ديروزهم داورچهارم كه ايراني بود داورروس را شيرفهم كرد كه درآغازبازي يك دقيقه سكوت براي قربانيان زمين لرزه ي زرندبرگزارشوداما تماشاگران با سوت هاي بلبلي يكپارچه اشان نشان دادند كه هوادارمعنويت اسلامي اندنه ادافرنگي هاي دشمن شادكن!!
نوازش معنوي داورروس: داورروس هم ازمعنويت لبريزدرورزشگاه نصيبي برد.كجا؟آن جا كه خطاي آشكاربازيكن استقلال را اعلام كرد و محمود فكري نوازشي گفتاري معنوي را نثارش كرد.به لطف نماي نزديك صداوسيماي ميهن آريايي اسلامي، بينندگان مسلط به هنرلب خواني متوجه شدندكه كاپيتان استقلال به داورروس گفت: كثافت گه!!
بازهم نوازش هاي گفتاري معنوي: براي آن كه همه بدانند نوازش گفتاري معنوي فقط هنراستقلالي ها نيست پژمان جمشيدي درپاسخ به نوازش هاي گفتاري عنايتي، مهاجم استقلال گفت: ازگل مادرجنده
البته اين نوازش دوسويه درنيمه ي نخست رخ دادودرآغازنيمه ي دوم اين دونفردست درگردن هم وارد ميدان شدندكه برخي گفتندرياكاري لوس اما من مي گويم اوج معنويت وشكسته نفسي!!
اين ها كه گفتم مشتي بودازخروارخروارمعنويتي مواج ورزشگه كه اگرنبودغم ما را كراني نبود!!
2/23/2005
بي خيال الرحم الراحمين بشويد!!!: درايام حسين پارتي يك باركه عمه ي عيال به شوخي حقيررابه تماشاي سوگواري هاي جانانه ي ملت دعوت كرده بود گفتم راستش را بخواهي ازبرزنت آن هم آغشته به پارافين بسياربسيارمي ترسم!!!گفتم خدايي كه شيفته گان سينه چاكش راجزغاله مي كندبي شك يك لاقبايي چون مراريزريزمي كند.(جالب اين جا است كه چندروزپس از حادثه ي آتش سوزي مسجدارك كه ملت نترس وشجاع دوباره درآن جا جمع شده بودندوبه سروكول خودشان مي كوبيدندخبرنگارصداوسيماي ميهن آريايي اسلامي رفته بودداخل شان ونظرشان را درباره ي حادثه مي پرسيداكثرشان مي گفتندامام حسين گل چين است وآن هايي را كه دوست داشته با خودش برده است!!اين جا بود كه فهميدم برزنت را خودامام حسين آتش زده است!!لابد به دستوراوسا كريم!!)
خلاصه كلام كه اين روزها اوج بي رحمي هاي اوساكريم است!!آتش به دل برزنت ها مي زند، با برف خانه خراب مي كند وتيربرق فرومي افكندوسرآخرهم زلزله مي فرستد!!(درمورد زلزله هم مي گوينددارد قلق گيري مي كند كه تهران را بزندهي به بالاپايين اش مي زند!!)
دين ورزان بدخيم همه ي اين ها را امتحان الهي مي دانند ومعتقدندكه وقتي دختران لب درشت هفت قلم آرايش مي كنند ودست دردست پسران نامحرم درشب شام غريبان ودرفروغ وسوسه كننده ي شمع ها نگاه هاي بي ناموسي به هم مي اندازنداوساكريم بي غيرت است اگرزمين لرزه نفرستدوبرزنت آتش نزند(مي گويندزنان زرندي هم با بيكيني توي كويرآفتاب مي گرفته اند).دين ورزان خوش خيم هم كه همچنان معتقدنداوساكريم باحال است ومدام دست به دامن اين هماني هاي تخمي مي شوند(مثل نمودهاي جامعه ي مدني درعاشوراونهضت نرم افزاري درصدراسلام!!)ندادرمي دهندكه هيچ كاراوساكريم بي حكمت نيست اما گاهي كارهاي اش آكنده ازرازوارگي است(اين ديگرازآن حرف هاست !!خدايي كه تعدادشلاق براي دخول هاي نامجازراهم تعيين كرده است يكهو مي شودبه قول امروزي ها اند رازوارگي!!) يا مي گويندهرچندگاه نارنجك به ميان خلق الله مي اندازد كه مبادابه خواب غفلت فرورفته باشند.مي خواهد ببيند بندگانش بلدندچندكاميون آذوقه را سريع براي آسيب ديدگان بفرستنديا اين كه نه مثل خرتوي گل گير مي كنند!!!
به هرحال نظريه ي الرحم الراحمين بودن اوسا كريم بدجوري مي گوزد به الك دراين جورحوادث!!تصورش را بكنيد درحادثه ي مسجدارك بچه قنداقه هم دركام آتش به آغوش مرگ رفته است وكودكان نونهال زيردست وپا له شده اند!!!انگارجنابان دين ورزچاره اي ندارندكه دست ازويرايش رحماني خدابردارندوويرايش جديدي به دست دهند كه همان ويرايش اهريمني وتبه كاري باشد!!ازهرچه بگذريم نسخه ي رحماني اوسا كريم قدمت چنداني هم نداردوقدمت آن حداكثر به 1200 سال پيش از ميلاد مسيح مي رسدكه دين هايي مانند يهوديت ومسيحيت واسلام سرخلق الله هوارشدندوگرنه تاآن هنگام خداي مورد پرستش انسان ها آدم خواري بوده است درقامت درندگاني چون شير وپلنگ.هرروزانسان هايي را به پاي شان قرباني مي كردند.امورزمين هم به پشم شان نبوده مگرآن كه بخواهندبيايندآتشي به پا كنند وبروند!!!
2/21/2005
به خداتقصير من نيست!!!: اين چندروزحسين پارتي يكي از مشكلات ما با اين مرتيكه بامدادك اين بودكه به هيچ وجه حاضرنبودبرودبه تماشاي دسته هاي عزاداراي!!مادرزن جان بيچاره هركاري كردنتوانست ببردش تكيه محله اشان واندكي پرچم مرچم بمالد به سرورويش!!!باورنمي كنيدچندبارهم درپاسخ مادربزرگش گفت:اين چيزها برايم اهميت ندارد!!
نمي دانم اين حرف هاي گنده تر از دهنش را ازكجا مي آورد!!!همه ي كاسه كوزه ها روي سر كچل من بيچاره مي شكند!!(گفتم كچل ياد يك جريان ديگر افتادم !!اين مرتيكه ازدايي اش يادگرفته وبه موهاي اش ژل مي مالد!!ژل ببيندته اش را درمي آورد!!يك بارازش پرسيدم موهات بريزه چي كارمي كني؟ گفت مثل تو مي رم سركار!!!)يك باركه مادرزن جان داشت چپ چپ نگاهم مي كردگفتم:من كه كاري بهش ندارم برداريد هرجايي مي خواهيد ببريدش!!!اما هنگامي كه به سن عقل برسد كارمن شروع مي شود!!!تا آن هنگام هركاري دل تان مي خواهد بكنيد!!
شب عاشوراچنان ازدروديوارخانه بالا مي رفت كه عيال ومادرزن جان به زوروكشان كشان به تماشاي دسته هاي عزاداري بردندش!!!
اما هنگامي كه نيم ساعت بعدبرگشتندديدم بامدادك دربغل مادربزرگش دارد هفت پادشاه را خواب مي بيند!!انگارهمين كه رسيدندپاي دسته طرف پس ازچندخميازه به خواب عميقي تشريف فرمايي كرد!!!ديگرداردكم كم باورم مي شودكه كم سعادتي دراين زمينه ها وراثتي است!!!
بدبختي اين است كه پدرزن جان هم به اين مراسم نمي رودمي گويد اين علم وكتل ها توهين به اباعبدالله است!!!اين چندروزفقط نشسته بودوداشت عزاداري ها وبرنامه هاي تلويزيون رامسخره مي كرد.يك بارتلويزيون داشت تعزيه پخش مي كرد پدرزن جان درآمدكه:دوره ي ما لباس تعذيه چي ها اين قدرنونوارنبود.يك بارمردي كه نقش زينب را بازي مي كردخشتكش پاره بودوتمام زندگي اش ريخته بود بيرون وخبرنداشت.كسي كه نقش روبروي اش را داشت وسط اشعاري كه مي خواند براي آن كه متوجه اش كند اين شعررا خواند:
اگرتوزينبي پس خايه هات چيست؟
طرف هم كه متوجه شده بود پاسخ داد:
عزيزم غم مخور گوشت اضافي است!!!
خداوكيلي شما بگوييد با چنين پدربزرگي آدم چطور مي تواند شيفته ي دسته هاي سوگواري بشود!!!
جوك به مناسبت ايام شهادت علم داركربلا: به رضازاده گفتندنظرت درباره ي اوساكريم چيست؟
گفت:خداوندعالم خالق ما است بخشنده است ومهربان انشاالله ابلفضل ياروياورش باشد!!!
2/15/2005
ضديخ تاشورايي!!: آن سيداولادپيغمبرگفته بودمحرم وصفراست كه اسلام را زنده نگه داشته است ما هم مي گوييم همين محرم وصفراست كه دهن مردم وايضا ما را صاف كرده است.ديشب به لطف علم كشي وسينه زني خياباني حضرات، راه يك ربعي هميشگي را با اجازه اتان يك ساعته رسيديم خانه وخوشبختانه عيال توضيحات مان راپذيرفت وگرنه تو اين سرماي بي پيرشب را بايد توي را ه پله مي خوابيديم!!چشم تان روزبدنبيندغوغايي بود.ترشه تره اي اززنجيرزني ونوحه خواني وترقه بازي!!!من كه رسيدم به وسط دسته ديدم نوحه خوان دم گرفته است كه:
ارمني هاي شهرمون توي خونه اشون يه شاخه ي ياس مي ذارن
خدابشون پسربده اسمشوعباس مي ذارن!!
براي كساني كه متعجب شده اند بايد بگويم كه محله ي ما ارمني نشين هم هست بنابراين اگرفردايي پس فردايي يك ارمني به پست تان خورد به اسم عباس خاچاتوريان شاخ درنياوريد!!
تا به انتهاي صف سوگواران برسم چندتاترقه هم زيرپايم خورد انگارترقه بازي چهارشنبه سوري هم چسبيده است به ماه محرم ودارد با اين ماه عزيز عقب عقب مي آيد!!!
خلاصه شونصدتا تنه خورديم تارسيديم سركوچه امان ومي خواستيم سرخررابه سوي درخانه كج كنيم كه سه تا پسربچه ي سياهپوش قبض به دست جلوي مان سبز شدند.داشتم به گردن هاي باريك شان نگاه مي كردم كه يكي شان درآمد:مهندس به هيات محل كمك كنيد!!مي خواهيم براي عزاداران دستكش بخريم !!
اين هم نوبرسرماي امسال است لابددستكش براي زنجيرزنان امام حسين!!
اسكناس را كه مي دادم دست جلويي شان پرسيدم:براي ضديخ هم پول جمع كنيد بدنيست ها!!!
زدندزيرخنده وسروزبان دارترين شان گفت :ضديخ مجانيه!!ازبرادران ارمني مي گيريم!!!
اين پسربچه هاي محله امان يك زبل هايي هستند كه بايد ببينيدشان تا بفهميد چه مي گويم!!حالابامدادك هم بياد توي دارودسته اشان چه مي شود!!
هنوزتوي خانه نفس تازه نكرده بودم كه ديدم زنگ خانه را مي زنند.برادرزن جان بود.فقط به خودسالارشهيدان فحش نداد.ماشين اش را چندايستگاه آن ورترگذاشته بودوتوي اين سرما يك ربع پياده گزكرده بود.چه فحش ها كه نمي داد به سوگواران حسين!!گفتمش ازاين حرف ها نزنيدسنگ مي شويد وبامدادك بي دايي مي شود!!
نگاهي حواله مان كرد كه يعني برو دكان كيد جاي ديگر بگشاي!!!
2/13/2005
احسان نراقي:چپ ماركسيستي ثابت كرد كه مصالح ملي را فداي يك ايده ي موهوم ومبهم بين المللي مي كند(درگفت وگو باروزنامه ي شرق)
بامدادك:حيووني ها لابدنمي دونن با مصالح ملي مي شودساختمان هاي عالي ساخت ودرونش خوش چريد!!
2/12/2005
دل آدم کباب مي شود:انگارچيزي نمانده است که پاپ رهبرکاتوليک هاي جهان به پاپ(ره) تبديل شود.آدم يادروزهاي آخرسيداولادپيغمبرخودمان مي افتدوقلبش جريحه دارمي شود.بالاخره اين ها هم آدم اند(نيستند؟فرشته اند؟شايد)جناب ايشان هم اکنون قدرت حرف زدن را ازدست داده است که مي دانيدبراي روحاني جماعت يعني فاجعه.بااين همه مقامات واتيکان ازرونرفته اند وهمچنان اعلام مي کنند که بدون قوه ي تکلم هم مي توان يک ميليون کاتوليک جهان را به سوي چمن زارهاي سرسبز بهشت رهبري کرد.مقامات واتيکان معتقدندسخن تنها يکي ازراه هاي ارتباط برقرارکردن با ديگران است ولي راه هاي ديگري هم وجود دارد که نوشتاروايماواشاره ازجمله ي آن هاست(راستش را بخواهيدزبان شناسان هم ازسوسورگرفته تا چامسكي بي شرم براين ادعا مهرتاييدزده اند).کشيش هايي که به تازگي به افتخاردست بوس پاپ نايل شده اندهمگي اشک ريزان از لالماني گرفتن پاپ بيچاره سخن مي گويند.راستي راستي دل آدم کباب مي شود.اين چه بلايي بودکه آخرعمري به جان اين بنده ي خدا افتاد.گاهي آدم ازشيوه هاي امتحان گرفتن اوسا کريم حيران مي ماند.ولي خيالي نيست چون روحانيون از هردين ومسلکي که باشند غيراززبان سرازبان دل وزبان ايمان هم برخوردارندوهمين ها کارشان را راه مي اندازد.بنابراين حتي اگرجزکپه اي پروتوپلاسم وتوده اي گوشت بي حرکت هم چيزي ازآن ها باقي نمانده باشد خيالي نيست حتي مومنان مي توانند با بخاراتي که ازلاشه ي درحال تجزيه اشان هم بلند مي شودارتباط برقرارکنند.تا کورشودهرآن که نتواندديد.بدبختي اين جا است که اوساکريم هردم بردشواري آزمون پاپ مي افزايدوعالي جناب به خاطر ابتلا به پارکينسون حتي از نوشتن هم عاجزمانده است والان چاره اي ندارد جرآن که بازبان دل وايماواشاره انبوه دارايي ها زيردستش را رتق وفتق کندوهمين نشان مي دهدکه اوسا کريم چه توان بي پاياني به وي عطا کرده است.تواني ماورالطبيعي ووصل به منبع هستي.البته جناب پاپ روزهايي هم به خودش استراحت مي دهدبرخي از وظايف اش را به دست باکفايت مادرمقدس مي سپاردوخودش روي تخت سلطنت واتيکان چرت مي زندتختي که گاهي هم زيرش ازشاش مقدس حضرت پاپ برکه تشکيل مي شود که شايد تصويرمادرمقدس هم درآن موج بزند.راستي راستي که دل آدم کباب مي شود.
2/08/2005
آيت الله مكارم شيرازي:اگرمرجعيت درعراق نبودنه شيعه به جايي مي رسيد ونه عراق نجات پيدا مي كرد
بامدادك:نكنه بوش هم جهشي خونده!!!.ما هي بهش مي گيم ولي فقيه كره ي زمين بازهم يه عده بهشون برمي خوره.

علي لاريجاني: وقتي مقام معظم رهبري به من گفتندكه بايدبه صداوسيما بروم واقعيت اين است كه خيلي راضي نبودم.ايشان به من گفتندكه بايد رختخوابت را نيز به آن جا ببري.
بامدادك : اگه با خودت برنگردونده باشي الان ضرغامي توش خوابيده.
2/07/2005
يادشان گرامي:مي گويندروش شان نادرست بود.شرايط را درست نسنجيده بودند. نشستن بركرسي داوري وغلط املايي گرفتن ازمشق ديروزيان حسابي پسندروزاست برخي ازكنج عافيت وبرخي از سردغدغه ويافتن را ه هاي نووكارسازتر.اماجان هاي نازنيني پرپرشدندتابصيرت امروزمان به دست آمد.جان هايي كه يادشان هرگونه ملال وخستگي راازخانه تن بيرون مي راند.يادشان گرامي باد.ياد19 بهمن سالگردخيزش سياهكل.
2/06/2005
امان ازدست كارمندهاي ضدانقلاب: ديروزاگرچس مثقال هم درباره ي ضدانقلاب بودن کارمندان اداره امان شک داشتم ازميان رفت که رفت.کارمندجماعت درميهن آريايي اسلام هيچ فرصتي را براي جيم شدن ازدست نمي دهداما ديروزکارمندان اداره امان حتي اين خصلت ديرينه را هم زيرپاگذاشتند.ديروزگفته بودندکه درفلان تالارشهرجشن سالگردانقلاب برگزارمي شودوشرکت براي همه ي کارمندان آزاداست. فتيله، کارتعطيله!!ولي باورتان نمي شودکارمندان همگي کله ي سحرآمده بودنداداره.ازفرصتي به اين خوبي حتي براي کارهاي شخصي شان هم استفاده نکردند.رفتن به فروشگاهي چيزي .به رييس اداره که گفتم اين چه کارمندان ضدانقلابي است که دورخودت جمع کرده اي!!گفت: برو دکان کيددرجاي ديگربگشاي!!
2/05/2005
اي کاش آن کار را نمي کرد!!: اين هوگو چاوز رييس جمهورونزوئلا آدم جالبي است ويکي از سياست مداران دوست داشتني جهان است.چندي پيش هم به ميهن آريايي اسلامي آمده بودواي کاش يکي دوزاري اش را جا مي انداخت که تن نمي داد به درخواست حضرات وچفيه به گردنش نمي انداخت!!تکه پارچه اي که اين جا يادآورسرکوب است!!بگذريم!! چاوزچندي پيش درگردهمايي اجتماعي جهان سخن راني توپي کرد که به صورت دم بريده درجرايد ميهن آريايي اسلامي چاپ شد.به ويژه سخنان اش درباره ي سوسياليسم را زيرسبيلي ردکردندحضرات روزنامه نويس ميهن آريايي اسلامي.يکي از فرازهاي جالب سخنان چاوز اين بود:
«درچارچوب نظام سرمايه داري نمي توان فقرشديدي را که گربيان گيراکثريت مردم جهان است ريشه کن کرد.بايدبه فراسوي سرمايه داري برويم.سرمايه داري دولتي هم دردي را دوانمي کندوهمان نابهنجاري اتحادشوروي را به بار مي آورد.بايدبه نگرش، برنامه وراه سوسياليسم بازگرديم، سوسياليسم انسان مدار که درآن انسان فراترازهرچيزاست نه دستگاه يا دولت.به چنين سخني بايددرسراسرجهان دامن بزنيم وگردهمايي اجتماعي جهان جايگاه خوبي براي اين کاراست.سوسياليسم يا مردم سالاراست يا هيچ.مهار و زمام داري صنعت جامعه ودولت ازهمان آغاز بايد دردست طبقه ي کارگرباشد.اين تنهاراه جلوگيري از سربرآوردن ديوان سالاري است که همچون سرطاني پليد به جان حکومت کارگران مي افتدوتنهاراه حضورفعال توده ها درانقلاب ازهمان آغازاست.مشارکت فعال توده ها نخستين اصل سوسياليسم است
2/02/2005
غم مشترک تهيه کنندگان:ماگمان مي کرديم فقط درميهن آريايي اسلامي خودمان است که وزيراطلاعات درجشنواره ي فيلم دخالت مي کند وبه حاتمي کياي بنده خدابه طورتلويحي مي فهماند که فيلم اش را به طورداوطلبانه ازجشن واره بيرون بکشدونامه اي هم آکنده از گل واژه هايي مانند عزيزدل برادربراي وزيرمربوطه بنويسد ووزيرمربوطه هم بابت اين همه ازخودگذشتگي سينمايي ،قلبش جريحه دارشود.نه بابا درکشورگل وبلبل هلند هم انگاربروبچه هاي رشيدمسلمان مي توانند کلي شيرين کاري انجام دهند.لابديادتان هست که يکي ازهم صنفان همين حاتمي کياي خودمان راچندماه پيش ذبح شرعي کردند؟حالاشيرين کاري ديگري هم کرده اند وازنمايش فيلم مستندهمان کارگردان درباره ي خشونت عليه ي زنان مسلمان، درجشن واره ي فيلم روتردام جلوگيري کرده اند.همان فيلمي که کارگردان بيچاره جان برسرش نهاد.خداراچه ديده ايدشايداگرآن مرحوم هم الان زنده بودحاتمي کياوارنامه اي پرازعزيزدل برادربراي مديرجشن واره ي روتردام نوشته بود.جالب است که دراين موردهم تهيه کننده ي فيلم هلندي مانند تهيه کننده ي ميهن آريايي اسلامي به توصيه ي نيروهاي انتظامي ازخيرنمايش فيلم گذشته است.اين تهيه کننده ها چه حرف گوش کن شده اند!!!برادران مسلمان درهلندشاهکارديگري هم خلق کرده اندوکاري کرده اند که نقاشي هلندي مراکشي پس ازگشايش نمايشگاه آثارش درموزه ي هنرآمستردام حب جيم را بخوردومخفي شود.حالاتصورش را بکنيدکه آمستردام ازديربازشهري بوده است آکنده ازشوروحال هنري وفرهنگي وازاشغال نازي ها به اين طرف کسي به يادنداردکه نقاشان به مرگ تهديدشده باشند.يعني ازجنگ جهاني دوم به اين طرف.بنابراين درتهران اين ام القراي اسلام ناب محمدي که چنين پيشينه اي هم نداريم کارحاتمي کياي بيچاره هم پر بي راه نيست.

بازگشت به بالا