8/31/2002
يادخورشيد:کسانی که درزندگی شان بااسبان دم خورشده باشند می دانند که اين جانور چقدردوست داشتنی است.به اسب که فکر می کنم ياد کشتزارهای برهنه ی شمال درفصل زمستان می افتم واسبانی که به سان تنديسی زير باران های ريز وسمج ايستاده اند وهرازگاهی باصدايی که ازته گلوی شان بر می خيزد لب های کلفت شان را می لرزانند تااگررهگذری سردرجيب تفکر فروبرده وازآدم وعالم رها است يکه ای بخورد وچرت معنوی اش پاره شود.اما نام اسب بيش ازهمه مرا به يادقسمتی تکان دهنده ازرمان ژرمينال اميل زولا می اندازد.چندروزپيش باخواندن گزارشی دروب خانه ی دوست گرامی رضا قاسمی که درآن اسب حضورداشت!!!بازهم به ياد اين بخش ازکتاب زولا افتادم:
"اسم اش باتای وارشد اسب های معدن بود....اکنون پير شده بود.چشمان گربه وارش را گاه غبارغمی می پوشاند.شايد درژرفنای پندارهای تاريک اش زاد گاه اش را،آسيابی درمارشی ين،به ابهام درنظر می آورد،آسيابی کناررود اسکارپ ودرميان سبزه های گسترده وهميشه درمعرض باد.درآن روزگارچيزی درآسمان می سوخت،چراغی عظيم وگرم که ياددقيق آن ازحافظه ی حيوانی اش می گريخت وبرپاهای سالخورده اش لرزان وسربزيربيهوده می کوشيد تاخورشيد را به ياد آورد."گاه فکر می کنم آن که نتواند جانوران وگياهان رادوست بداردانسان رانيزدوست نمی تواندداشت!!!
شهردارسابق تهران:فرصت نکردم حزب تشکيل بدهم.گرفتارکارشهرداری .جمع آوری زباله بودم.
بامدادک:خداخيرت بده!!
8/29/2002
شکلات!!!:اين روزها نشست جهانی توسعه دارد برگزار می شود وباز هم داغ دل آدم ازدست اين نئوليبرال ها تازه می شود!!به راستی اينان درچه حدی ازفلاکت جهان حاضرند دست ازسرمردم دنيا بردارند.نگاهی به دستاورد نئوليبراليسم اقتصادی درجهان دل هرانسان باوجدانی را به درد می آورد!!اين ها مشتی است ازخروار:
**هم اکنون يک ميليارد ودويست ميليون انسان درجهان درفقرمطلق به سر می برند(200 ميليون نفرافزايش نسبت به سال 1980) که دوسوم شان زنان وکودکان اند.
** هم اکنون 250 ميليون نفرکودک کارگر وخيابان گرد درجهان وجوددارد
** هم اکنون 800 ميليون نفر بی سواد درجهان وجوددارد.
**هم اکنون سالی دوميليون نفر کودک دختر به فحشا کشيده می شوند
** هم اکنون.....
اين همه درحالی است که درسال 2000 حدود 780 ميليارد دلاراسلحه درجهان فروخته شده است وهم اکنون مصرف ساليانه شکلات کودکان اروپايی 250 ميليون دلاراست که هم ارزهزينه ی يک سال آموزش کودکان کارگروخيابان گردجهان است!!!
محسن آرمين:حرف هايی شنيدنی برای دادگاه انحلال سازمان مجاهدين انقلاب داريم البته اگرعلنی باشد
بامدادک: دراگرنتوان نشست!!!
8/28/2002
سالگرد:جمعه ی گذشته 23 اوت ، هفتادوپنجمين سالگرد اعدام نيکلا ساکو وبارتولومووانزتی،دوآنارشيست ايتاليايی تبار درآمريکا بودکه به اتهام واهی درسال 1927 درماساچوست باصندلی الکتريکی اعدام شدند.درآن روزگارايتاليايی تبارهای شهروند درجه دو تلقی می شدند وآنارشيست ها تروريست!!!اکنون وضع ايتاليايی تبارها بهترشده است ونژادها ی ديگری به جای آن ها درجه دوم تلقی می شوند!!!
آخرين سخن ساکوپيش ازاعدام اين بود:"زنده بادآنارشيسم،بدرودهمسرم،بدرودفرزندم وبدروددوستان گرامی!! شب خوش آقايان!!!"
کره گيری ازآب:آن چه درسرمايه داری پيشرفته بيش ازهرچيز آدم راانگشت به دهان می کند پول درآوردن ازتمامی فرصت ها ورويدادها است وهمين ويژگی است که بسياری رادل باخته ی آن کرده است.تازه ترين نمونه ی اين ويژگی را می توان دررسوايی های اخير شرکت های بزرگ ينگه ی دنيا سراغ گرفت رسوايی هايی که با کله پاشدن شرکت انرون آغازشدبارسوايی های مالی غول مخابراتی آمريکا وجهان-شرکت ورلدکام-شدت گرفت(انگاراين روندغول های ديگررانيزدرآينده ی نزديک ازپادرخواهد آورد).اما دراين ميان مجله ی وزين پلی بوی توانست ازاين آب کره ای چرب وچيلی فراهم سازد!!! اين جريده ی شريفه پشت بند فروافتادن انرون شماره ی ويژه ای درآورد به نام"زنی ازانرون" باعکس لخت ومادرزاد يکی ازکارکنان مونث شرکت نگون بخت انرون!!اين تيز بازی چنان فروش پلی بوی رابالا برد که درشهرزادگاه انرون که بلادفخيمه هوستون باشدفروش اش 5برابرشد.پس ازاين موفقيت آب ونان داربود که سردمداران مجله ی وزين پلی بوی به فکرشان خطور کرد شماره ای به نام "زنی ازورلدکام"هم دربياورندالبته خودشان با معصوميتی که جگرمی سوزاند می گويند ازبس که بانوان شرکت ورلدکام تلفن باران شان کرده اند قصددارند چنين کاری کنند.
جامعه ی سرمايه داری يعنی فرصت های برابربرای همه، ازاين روسر مردان خوش اندام نيزبی کلاه نمی ماند( به ويژه خوش اندامانی که برای شرکت های ورشکسته کارمی کنند)چون مجله ی پلی گرل هم اعلام کرده است شماره ی ويژه ای درمی آورد به نام"مردی ازانرون".
خدايا کی می شود درميهن آريايی اسلامی نيز سرمايه داری پيشرفته مستقر شودچشم ماهم به جمال شماره های ويژه ای باعکس لخت بانوان وآقايان روشن شود!!تصورش رابکنيد"زنی ازايران خودرو"،"مردی ازپتروپارس".....
8/27/2002
نامه ی خصوصی:روزنامه ی اعتماد نامه ای خصوصی ازکاوه گوهرين را خطاب به يکی ازدوستان اش چاپ کرده است که گمان ام بی پروايی اين نامه درروزهای آينده آتشی به پا کند.فرازهايی ازاين نامه را بخوانيد:
** وقتی کليدرآقای دولت آبادی مونتاژی است ازدن آرام،اينجه ممد وتنگسير ويک نثرخوب که حتمادرترجمه بربادخواهدرفت،وقتی خواننده ی غيرايرانی،نسخه های اصل اين قبيل رمان هارادرادبيات خودداردچگونه کليدرمی توانداثری جهانی باشد؟يا جای خالی سلوچ که تحت تاثيرمستقيم رمان مادرخانم پرل باک که خودرمان نويسی درجه سه است، نوشته شده است
** "اهل غرق" خانم روانی پور که درحدخودتقليد قابل قبولی است اززبان وسبک مارکز ويا"طوباومعنای شب"خانم پارسی پور که مونتاژی است ازداستان"طوبی"حمزه سرداد،شکرتلخ جعفرشهری،بوف کورهدايت،سنگ صبورچوبک وصدسال تنهايی مارکز...
** چگونه "سال های ابری" می تواند رمان مرجع باشدوقتی که نويسنده اش ابتدايی ترين اصول رمان وداستان را نمی شناسدودرواقع فقط خاطرات زندگی خودرابی هيچ زيبايی شناسی سبکی وساخت وزبان يک رمان حجيم عرضه می کند؟
** آيا به راستی "شيردره پنجشير"آقای سپانلو شعر است؟يا بعضی کارهای آخرعمرنصرت رحمانی،آتشی،حقوقی ومجابی؟هيچ باکی ندارم که بگويم شعر"ماه غريبستان"علی معلم را با کل شعرهای آخرين کتاب محمد حقوقی يا خيلی های ديگرکه ذکرشان رفت عوض نمی کنم...يادش گرامی وجايش سبز،بامدادشاعر نمی دانی چه رنجی می کشيد وقتی اين قبيل شعرها رادرمجله ها وروزنامه ها می ديد...ومی گفت"خداگردن مرابشکند که تخم لق شعرسپيد رادردهان اين جماعت شکستم.."
** ای کاش "جن نامه"ی گلشيری هم مانند کتاب خانم دانشوردر80000نسخه چاپ می شد تا همگان می دانستند که با نخواندن اش هرگزمغبون نبوده اند.گلشيری با آينه ی دردار که درواقع کپی نچسبی بود از"ثريا دراغما"ی فصيح بايک لايه روشنفکربازی نه چندان قوی،کارش درداستان بلندتمام شده بود...
8/26/2002
درشهر:درميانه ی پل عابران پياده وبرفرازبزرگ راه کردستان شتابان می رفتم تا به اتوبوس برسم.همان هنگام بود که ديدم اش ازآن سرپل داشت می آمد.پيکر پل زير گام های مان لرزش دل نوازی داشت.ازدورمی ديدم که مانتوی نخودی ونازکی پوشيده، پسند روز .روسری آبی به سرداشت.به هم که رسيديم توانستم چهره ی گندم گون اش را دمی ببينم.داشت گريه می کرد!!
نگاه:انسان برخلاف جانوران ديگرپروای هستی وبودن خودراداردومی داندهنگامی فراخواهدرسيد که ديگرنخواهد بود.ازهمين روتکاپوی همگانی برای چيز های پيش پاافتاده،آزارش می دهد.گاه درآينه ی قدی به خود می نگرم وکوشش می کنم به تصويرم چنان نگاه کنم که انگاردارم به تصوير فردديگری می نگرم.انگاردرخيابان دارم به ديگری نگاه می کنم.شايد به کاستی ها وبرتری های خودم راه يابم.اما نمی شودانگارتارهايی ناپيدامراوتصويرم را به هم می پيوندد!!!
آيت الله امينی:چرااين طورباهم برخوردمی کنند؟درجلسات خصوصی باهم می خندند درتريبون به هم حمله می کنند!!
بامدادک:به چی می خندن؟
8/25/2002
پذيره نويسی برای سفرسياحتی به آخرت:شيفتگان ملکوت اعلی !!انتظار به پايان رسيد با تهيه ی وسايل زير وپرکردن درخواست نامه ی زير می توانيد درآغوش باری تعالی جای گيريد.اين برگه را ديروز درميدان ولی عصر به دست حقير دادند!!
بسمه تعالی
سفرسياحتی وهميشگی آخرت بااقامت دائم
ابتداگذرنامه زيرراتکميل کنيد:
-----------------------------
نام:انسان
نام خانوادگی:آدميزاد
نام پدر:آدم
نام مادر:حوا
لقب:اشرف مخلوقات
نژاد:خاکی
صادره:دنيا
ساکن:زمين
ساعت پرواز:هروقت خداصلاح بداند
مقصد:بهشت برين اگرنشد جهنم
-------------------------------------------
وسايل موردنياز:
1- شش مترپارچه ی سفيد 2-عمل نيک 3- نمازاول وقت 4- انجام واجبات وترک محرمات 5- ولايت ائمه اطهار 6- امربه معروف ونهی ازمنکر 7-اعمال صالح،تقواوايمان 8- دعای والدين ومومنين
----------------------------------------
توجه :
1- خواهش مند است جهت رفاه خود،خمس وزکات را قبل از پرواز پرداخت کنيد
2-ازآوردن مقام ،ثروت ، ماشين، منزل حتی به داخل فرودگاه خودداری کنيد
3-حتماقبل ازحرکت به بستگان خودتوضيح دهيد تاازآوردن دسته گل های سنگين، سنگ قبرگران وتجملاتی ونيز مراسم های پرخرج خودداری نماييد(!!!)
4-جهت يادگاری قبل ازپروازاموال خودرابينفرزندان مشخص نماييد.
5-ازآوردن باراضافی ازقبيل حق الناس،غيبت،تهمت،دروغ وغيره خودداری نماييد.

برای کسب اطلاعات بيشتربه قرآن وسنت پيامبر(ص)مراجعه نماييد.

تماس ومشاوره به صورت شبانه روزی،رايگان،مستقيم وبدون وقت قبلی می باشد.درصورتی که قبل ازپروازبامشکلی مواجه شديدباشماره های زير تماس بگيريد:
سوره ی بقره(186)، سوره ی اعراف(155)، سوره ی نسا(145)، سوره ی الطلاق(2و3)، سوره ی توبه (129)

سفرخوشی را برای شما آرزو می کنيم
سرپرست کاروان:حضرت عزرائيل
تهيه وتنظيم:سرنوشت الهی
به يادامام وشهدا
تقديم به همه ی دل های الهی
عليزاده(عضوشورای شهرتهران):يک سال محرم با پسرم به تعزيه رفته بودم.پسرم ازظلم شمربه امام حسين به شدت متاثرشده بود.امادربين صحنه ی تعزيه به اتاق تعزيه خوانان رفته بود.باخوشحالی آمد وفريادکشيد:پدر!يک خبرخوب!شمروامام حسين آشتی کردند.ديده بود درخلوت با هم دوست اند.دعوای ما اعضای شورای شهر را هم خيلی جدی نگيريد.وقتی دوربين تلويزيون وخبرنگارمی بينيم اين گونه نمايش می دهيم وگرنه با هم دوست هستيم.
بامدادک: با هم بخورين دعوانکنين!!آفرين بچه های خوب!!
نوش آفرين انصاری(مادرکتابداری ايران):نظام ديوانسالارمانخواسته طی اين سال ها حق تخصص را به جاآوردوهرگز به طورواقعی ازدانشگاه ودانشگاهيان استفاده ای را که بايد،نکرده است وبه نظر من ازدانشگاه ودانشگاهيان خوف دارد.
بامدادک: مگه لولوخره خره اند!!
8/24/2002
شيوه ای آسان برای غلط گيری:اگرحواس پرتی داريد ومدام درنوشته های تان غلط املايی داريدنگران نباشيد کافی است يک بارکاری کنيد تاقاصدک درموضع مچ گيری ازشما قرارگيردآن وقت مشکل تان حل می شود!!باباما آن شعرلورکا را ندانسته اين جاآورديم!!!ببخشيد ماراا!!!راستی قاصدک دست به نصيحت اش هم حرف ندارد!!!اگرازاين پس فتيله اندکی پايين آمدازچشم او ببينيد!!!خداياسايه ی ذره بين قاصدک راازروی نوشته های مابرندار.الهی آمين
جهنم دانته:خدا هيچ بنده ای رادچاردوستان فن سالار(تکنوکرات سابق) نکناد!!نمی دانم شما عزيزان هم ازاين قماش دوستان داريد يا نه؟ما که چندتايی داريم ودرکارشان حيران مانده ايم.اين گرامی دوستان درپيشبردکارهای شان ازهيچ ترفندی دريغ نمی کنند وحاضرند بااهريمن نيز هم بسترشوند.براين باورند که شرافت وانسانيت معنايی ندارد وبايد چهارنعل تاخت.مذهبی نيستند اما وقتی بامذهبی ها به ماموريت می روند برای آن که کم نياورند ورويشان راکم کنند توی فرودگاه فرانکفورت هم سجاده پهن می کنند وبه نمازمی ايستند.(تنها فايده چنين دوستانی هم آن است که هرازگاهی توصيه ی جوان بيکاری ياکارگر بيکاری را به شان می کنی خيری می رسانند) باری پريروز يکی ازاين دوستان به سراغ ام آمد که دل ام برای ات تنگ شده است بيا بريم بگرديم.گفتم دردتو بگو.گفت حاج آقا فلان ازحج برگشته وتوی فلان رستوران نهارمی ده منهم دعوتم.گفتم به من چه ربطی داره.گفت تو هم بيا بريم.آن قدرسريش شد که ناچارشدم همراه اش بروم!!(هيچ دردی بدتر ازاين نيست که آدم نتواند نه بگويد!!!).به دررستوران که رسيديم ودک وپوز ميزبانان را که ديدم فهميدم چه ساعات ناخوشايندی درپيش است.ازتونلی که ديوارش همانند تن گورخررنگ آميزی شده بود گذشتيم واردتالارغذاخوری شديم که پرازآدم هايی بودهم ريخت سعيدامامی!!!پيراهن های يقه آخوندی وانداخته روی شلوار، ريش های آنکادر،انگشترهای کت وکلفت فيروزه وعقيق ......
تالار ازآن تالارهايی بود که جشن عروسی برگذار می کنند وروی سکوی کوچکی هم صندلی ويژه ی عروس داماد به چشم می خورد.کنارهمين صندلی مداحی( بازهم شبيه سعيد امامی اما سرخ وسفيد)داشت ازته گلو نعره می زد ومديحه سرايی می کرد.بلند گوها هم چنان قوی بود که صدا به صدا نمی رسيد(به ياد مراسم پوينده ومختاری درامام زاده صالح افتادم که برادران سرقبری درهمسايگی گردآمده بودند ازهمين بلندگوها گذاشته بودندونوحه سرايی می کردندکه مراسم رابه هم بزنند .آن جا هم صدا به صدا نمی رسيد)سردرگوش دوست فن سالار بردم وفرياد زدم جون مادرت بيا بريم هررستورانی بخوای می برمت مهمان من!!.دست بردار نبود.نشستيم خودحاج آقا آمد.رييس حراست نمی دانم کجا بود.از آن هايی که مدام شانه های آدم را می گيرندو خودشان را به آدم می مالند!!!چندشم شد.دوستم گفت حج تان مشکور، منقوط ونمی دانم چند کلمه ی عربی آب نکشيده ی ديگر.من هم لام تا کام حرف نزدم.دوست گرام مدام بلند می شد ودست به سينه می برد بابلغور کردن واژه های عربی به تازه واردان ابرازارادت می کردوبعد درگوشم می گفت که طرف چی کاره است.شهردارمنطقه ی فلان،رييس حراست وزارت فلان،پسرخاله ی معاون وزير اطلاعات والی آخر.
مداح هم راه به راه ازجماعت صلوات می گرفت گمونم صلوات دان هم درآمد!!خلاصه سبزی پلو بامرغی که دادند ازکوفت هم برای ام بدتربود.نمی فهميدم دارم چی می خورم انگارتوی جهنم دانته گير افتاده بودم!!!بيرون آمديم هرچه ازدهنم بيرون آمد نثاردوست گرام کرديم!!وهرچه اصرارکرد برساندم نپذيرفتم وفلنگ رابستم.دبرو که رفتی!!!راستی راستی بخت يارمان بوده است که اين انبوه لاش خورهايی که درگوشه و کنارميهن آريايی اسلامی خوش می چرندتاکنون قورتمان نداده اند!!!
بی مبالاتی : بازهم صداوسيمای ميهن آريايی اسلامی درپاسداری ازآلت های تناسلی وپستان های دنيا بی عرضگی کردوشد آن چه نبايد می شد!!همراه عهد وعيال پای جعبه ی جادويی نشسته بوديم ودرانتظار آغاز بازی آ. ث .رم واينتر ميلان.طبق معمول گزارش گر تپل صداوسيما داشت عذرخواهی می کرد که هنوز ارتباط با ايتاليا برقرار نشده است.درهمين حيص وبيص ارتباط برقرار شد آن هم درست هنگامی که دوربين داشت درنمايی نزديک پستان های شکوه مند دختری ازهواداران آ.ث.رم رانشان می دادکه اززير پستان بند سرخ فام پيراهنی حلقه ای بازی گوشانه سرک می کشيد!!چنان سوتی کشيدم که بامدادک پستانک ازدهان بيانداخت وزوجه نگاهی سرزنش بارحوالت کرد. تصويرثانيه ای قطع شد وسپس همه چيز روبه راه شد.بابا هنگامی که گزارش مستقيم فوتبال پخش می کنيدرعايت چشم های هيز مارا بکنيد!!!
8/22/2002
وزيرآموزش وپرورش:مديرخوب ، مديری است که مجموعه را خوب مديريت کند.
بامدادک:چشمتو ببند غيب بگو!!
شهردارتهران:اگرتهران بارفتن من درست می شود، خب بکنيد!
بامدادک: می کنيم شمارالاکن نصيحت!!!
8/21/2002
چراغ اش درهمين خانه سوخت:مترجم معاصراسدالله امرايی درباره ی وضعيت هنرمندان درميهن آريايی اسلامی سخنانی جالبی گفته است:"محدوديت ها تاثيرداردامانويسنده بايد کارخودش را بکنداگرکرداثرخودش راخواهدگذاشت.آن وقت می توان گفت کارش را کرده اما اجازه نداده اند.نمونه اش را هم داريم درزندگی خصوصی نويسنده دخالت کرده اند،برای اش پرونده ساخته اند،هرکاری کردند گفت"چراغ ام دراين حانه می سوزد"وچراغ اش درهمين خانه سوخت.ديديم يکی ازبزرگ ترين مراسمی که برای تشييع نويسنده وشاعری برگزارشد بدون هيچ هماهنگی برگزارشد.نشست کارکرد، می توانست بنشيند وحساب کند که سانسورهست پس کارنمی کنم.اماآن وقت ديگرکتاب کوچه درنمی آمد.بايد نشست وسنگ را تراشيد حتی باسوزن وبنای محکمی ساخت."
يکی ازمتهمان پرونده ی جزايری:مفسداقتصادی نيستم اگربودم که به حج نمی رفتم.
بامدادک:خب سهميه ی حج روزياد کنيد تافساددرميهن آريايی اسلامی ورافتد!!
محمدعلی موحد(تاريخ نويس):مرحوم کاشانی اشتباه کردکه بامصدق مخالفت کردوجانب شاه وزاهدی را گرفت که بعدها روشن شدبرای کاشانی هيچ ارزشی قائل نيستندواوتمام سوابق مجاهدت های خودرابيهوده خرج آن ها کرد.فداييان اسلام هم که درهمان هفته بعدازکودتا اعلاميه دادندوازسقط مصدق اظهارخوشحالی نمودنداشتباه کردند.
بامدادک:بنازم به اين پيشينه ی درخشان مبارزاتی!!!
8/20/2002
بهره وری وهتل اوين:ساعت 11 شب زنگ درخانه چرت ام راپاره کردگوشی رابرداشتم صدای خش داری ازآن سوگفت منزل فلانی گفتم بفرماييد گفت نامه داريد بيايد پايين امضا کنيد تحويل بگيريد!!زوجه گفت چه خبره ؟جريان را برای اش گفتم بانگرانی گفت نکنه اومدن ببرن ات!!با آن که اين به ذهن خودم هم خطورکرده بودعادی جواب دادم نه بابا مگه چی کار کردم؟!!بااين همه رفتم پيراهن وشلوارپوشيدم که اگرخبری هست کون برهنه نبرندمان هتل اوين!!!زوجه درآمد که من هم ميام!!گفتم زن حسابی اگرهم حدس ات درست باشه چه کاری ازت برمياد؟!!!می خواستم بگم اگرزبونم لال زبونم لال چيزی شدبچه روبردارببر خونه ی بابات، به فلانی هم خبربده!!!اما منصرف شدم پيش خودم گفتم ازترس ممکنه سکته کنه!!!چهارطبقه را پايين رفتم ودرراکه بازکردم ازقيافه ی قزميت کارمندی طرف فهميدم خبری نيست.گفتم چی شده گفت ازمرکز تلفن شهيد فلان نامه داريدفهميدم که قضيه ی واريز کردن 100000تومن پول برای تلفن مندشدن است!!گفتم مردحسابی توی مملکتی که بهره وری کارمندان اداری 11 دقيقه درروز است اين چه وقت نامه آوردن است.نگاه خسته اش را که ديدم خفه خون گرفتم ودفترش را امضا کردم.روم نشد پولی هم بهش بدم.سوارموتورقراضه اش شدورفت!!!
اميرعابدينی:رفتم پيش رييس بنيادمستضعفان،گفتم آمديم باشگاه پرسپوليس رادودستی تحويل خودشمابدهيم.ايشان بعدازده روزگفت استخاره کردم بدآمددرنتيجه نمی توانم پيشنهادشمارابپذيرم.
بامدادک:به قول بابابامداددرعجبم چرا به اين مديريت دينی ايزو شونصدهزارنمی دن!!
8/19/2002
نامه ی زنی مهربان به همسری رايانه زده:
سلام عزيزم
می دونم که بادريافت اين نامه ی الکترونيکی ازتعجب شاخ درمی آری!!من واينترنت بازی!!ناچاربودم اين کلک رشتی روسوارکنم چون بعيد بود نامه ی عادی رابخونی!!غرض ازمزاحمت، دادن اخباراين هفت هشت ماهی است که تواسيروذليل نوشتن دراينترنت شده ای وعالم وآدم رافراموش کرده ای!!حال پسرمان خوب است الان چهارماهشه وخيلی شيطون وتپل شده!!فقط شيرخودم رامی خورد وبه هيچ وجه نذاشته ام اين خاله خان باجی های فاميل آشغال پاشغال به خوردش بدن !!چه می دونم حريره بادوم وتخم کفتروازاين چيزا!!!اون عروسک سخن گويی رو که مامانم توی سيسمونی آورديادت هست؟!!همين که می دم دست بچه همچين جيغ وويغی راه می ندازه که بيا وببين!!خيلی شبيه بچگی های خودته،اون عکسی که بادخترعمه ات داری ويه لباس سرهم سفيد باکلاه منگوله دارگذاشتی سرت!!
راستی گمون ام بازهم حامله شده ام!!!خداکنه اين يکی دختر باشه.البته فرقی نمی کنه همين که سالم باشه کافيه!!ناراحت نشوازقديم گفتن يکی کمه ،دوتاغمه سه تا بشه خاطرجمعه!!راستی يه خبرديگه موهامو هم مش کردم اگه بدونی چقد بهم می آد!!
ازوقتی پشت رايانه ات چندک زده ای کارهای خانه هم برای ام آسان ترشده است چون نه غرمی زنی نه لای دست وپايی!!اوضاع خانه هم روبه راهست. دادم پنجره هاروحفاظ زدن.خيلی می ترسيدم که اين بچه زبونم لال بره کاری دست خودش بده .حالا خيالم راحته!!راستی نگران گل هات هم نباش مرتب بهشون آب می دم اون پيچکه که تمام سقفو گرفته!!
خب عزيزم من ديگه بايد برم با مادرم اينا می خوايم بريم پارک فدک!!درست کردن شامی وکاهو سکنجبين با منه!!به همسايه سپردم هوای خونه رو داشته باشه!!اگه خواستی ريشتو بتراشی ريش تراش روگذاشتم توی کشوی ميز کامپيوترواگه هم خواستی اخبارورزشی تماشاکنی کنترل تلويزيون هم بغله ريش تراشه!!اميدوارم بااون دوستای اينترنتی ات اوقات خوشی داشته باشی!!به ياد من وبچه ات هم باش!!اگرکامپيوترقفل کرد فحش نده واعصابتو خوردنکن.
فدات شم!!
دوستت دارم!!
کتاب:امروزسالگردتيرباران فردريکوگارسيالورکااست(19اوت1936).لورکاپس ازدوروزبازداشت به دست سربازان فالانژدربامدادچنين روزی تيرباران شد ودرجايی ناشناخته به خاک سپرده شد. لورکا درآغازجنگ های داخلی اسپانياناچارشده بودبرای دورماندن ازچشم سربازان فرانکو به زادگاه اش قرناطه(گرانادا)برودودرخانه ی يکی ازخويشان پنهان شود خانه ای که درهمان جا دستگيرش کردند.دلبستگی فراوان مردم به لورکاوهمدردی بامحرومان که درآثارش موج می زدتنهاعلت جای گرفتن اش درفهرست سياه فرانکو بود.
به تازگی احمدپوری مجموعه ای ازشعرهای لورکا رابانام"مرغ عشق ميان دندان های تو"ترجمه کرده است.برای کسانی که که به لورکا ی شاملويی خوکرده اند شايد برگردان های پوری چندان دل چسب نباشد.ازقضا دراين مجموعه چندشعرهم که شاملو ترجمه کرده بودازنوترجمه شده است که به خوبی نشان می دهدکارشاملو بسی دل نشين تراست گيريم که دقيق ترومو به مونباشد!!!اين هم شعری ازاين مجموعه:
"غزل برای عشقی نامنتظره"
هرگزکسی پی نبرد
به عطرمرموزماگنوليادرتن تو
هرگزکسی نديد
مرغ مينای عشق رادرميان دندان های تو
درمهتابی ابروان ات
هزارماديان پارسی خفته اند
زمانی که چهارشب تمام
کمرتو،اين دشمن برف رادربرمی گيرم

8/18/2002
استاداسدالله بادامچيان:استعمارگرانی مثل نويسنده کتاب "حاجی بابا اصفهانی" و"جمالزاده" که قلم به دست های مزدوراستعمارندسعی می کنندچهره ی تاريکی ازايرانی واصولا ازملل شرق ترسيم کنند وبگويند اين ها ازعهده ی هيچ کاری بر نمی آيند
بامدادک:پيشنهاد می کنم اسم خيابون جمالزاده رو بذارين خالداسلامبولی2 يا بادام زاده!!!
بندبازکبير:چندی پيش چکاد تسامح وتساهل، مهاجرانی گفتگوگرتمدن ها!! سخنی درباره ی جنگ ازدهان اش پريد که آشکاربود به گروه خونی اش نمی خورد!!اکنون که محافظه کاران ازسخنان اش به خشم آمده اندوجناب ايشان هم که به هيچ وجه دوست ندارند درسريال مردم سالاری دينی 2 ، تهيه کنندگان عزيز نقش خاتمی را به کس ديگری بدهند هول هولکی پاسخ داده اندکه باجنگ ميان مسلمانان مخالفت کرده اندو"انشاالله درهيچ روزگارديگری سرمايه های ملی ومردمی مادرجنگ بايک کشوراسلامی آسيب نبيند"يعنی اگر درجنگ باکشورهای غير اسلامی هدررفت خيالی نيست به تخم چپ اسب حضرت عباس!!!ازديدگاه جناب تساهل وتسامح برادرت رانکش بقيه راکشتی ،کشتی!!چون ارزش انسان وابسته به اين است که مسلمان هست يا خير وگرنه جنگ باغيرمسلمانان خيلی هم کارخوبی است!!خدايا ما کی آدم می شيم؟!!خدازدزير گريه!!!
نماينده ی اراک:من معتقدم که کاستروبه مراتب درپيشگاه خداوندآمرزيده تر ازمن وامثال من است.ماهافقط ادعاداريم وشعارمی دهيم وتظاهرمی کنيم.ولی کاسترورابايدخوب بشناسيم کسی مثل کاسترودرطول 43 سالی که ازعمرکوبامی گذردادعا می کند وادعای اش درست ست که يک گازاشک آوربه سمت مردم خودش ومخالفين خودش شليک نکرده است.اومعتقد است که بامردم خودش بايدمهربان باشد آيا اين عمل به آيه ی قرآن نيست که می فرمايدباخودواطرافيان تان رحيم ومهربان باشيد.کاسترو آزاديخواه است.
بامدادک:کاسترو هم عاقبت به خير شد!!
8/17/2002
طالع ات هست بلند من توراديدم!!!:روزنامه ی اصلاح طلب باشی ، کلی ادعای روشن فکری داشته باشی وراه به راه نوشته های فيلسوف مابانه چاپ کنی آن وقت يک صفحه ی کامل را اختصاص بدهی به فال گيری!!به راستی که آدم شاخ درمی آورد.انگاردرميهن آريايی اسلامی هيچ گونه مرزبندی ميان رنگين نامه ها،نشريات زرد ،مجلات جدی وجرايد روشنفکری وجودندارد.ازسرکنجکاوی به افاضات مربوط به ماه تولد خودم نگاهی کردم حتی خنده ام هم نگرفت!!!
"عنصرزيبای رنگين کمان رادرهفته ی آينده خواهيد ديد.(اون هم توی دودخونه ی تهران؟!!!)اگرفکرمی کنيددنيای اطراف شماناآشنا است آن را به فال نيک بگيريد(متاسفانه به طرزمسخره ای آشناست،يعنی به فال بدبگيريم؟!! )وسعی کنيد دراين مقطع زمانی خودرابشناسيد(چه فيلسوفانه!! ).چه زن وچه مرد هرجا که هستيد وهرشخصيتی که داريداين احساس را درست درک کنيد(به روی چشم!! ) وازدوربه مسائل زندگی نگاهی بياندازيد(حالا چراازدور؟!!).شمادرطول زندگی ازآدم ها واتفاقاتی جدا می شويد(جون من؟!! ) اما بايد بتوانيدکه بااحساسات درونی انسان ها وخودتان بيگانه نشويد(اين هم چشم!! )وآدم ها قيافه وصدای هم ديگرراازيادمی برند ولی حس خودرانسبت به هم هرگزفراموش نخواهند کرد(نه بابا!!! ).ريشه های خودرابشناسيد وبانزديک شدن به ان با دردها وناراحتی ها بيگانه شويد"
بابا شمارابه جدتان سوگند دست کم اين خزعبلات راپس ازترجمه بدهيد ويراستاری کنند برای تان!!!
اسدالله امرايی(مترجم):ساراماگو به قول خودشان مارکسيست علنی است وحتی درکشورخودش زندگی نمی کندومخالف سياست های مستقردولت هم هست اما وقتی جايزه ی نوبل می گيرد وزير خارجه ی کشورش باشنيدن اين خبر درجلسه ای خبری هورامی کشد وبرای جمعی که آن جا هستند مهمانی ترتيب می دهد.امااين جا چگونه برخوردمی کنند؟!!
بامدادک:توجه نداری عزيزم اونا که اسلام عزيز ندارند!!
8/15/2002
متن های کهن:بويزيد بسطامی درراهی می رفت،آوازجمعی به گوش وی رسيد،خواست که آن حال بازداند،فرازرسيد،کودکی ديد درلژن(لجن)سياه افتاده وخلقی به نظاره ايستاده،همی ناگاه مادرآن کودک دردويدوخودرادرميان لژن افکندوآن کودک رابرگرفت وبرفت.بويزيد چون آن بديدوقت اش خوش گشت،نعره ای بزدايستاده ومی گفت:شفقت بيامد،آلايش ببرد،محبت بيامد،معصيت ببرد،عنايت بيامد رضايت ببرد(کشف الاسراروعده الابرار-رشيدالدين ميبدی)
نگاه:چندروزپيش همراه دوستان رفتيم به سدلتيان برای شنا وروکم کنی!!!همين که پا به درون آب گذاشتم تا کرانه ی آن دست يک نفس شناکردم!!هم زهرچشمی ازدوستان گرفتم هم اين که دريافتم هنوز باروزگارسرجوانی چندان تفاوتی ندارم گيرم که وقتی به آن سورسيدم نفس به شماره افتاده بودوشب درخانه ماهيچه های کتف ناله سرايی می کردند!!هنگامی که درآن سوی آب نفس تازه می کردم وتن به قلقلک ماهی های ريز وسمج سپرده بودم درآرامش کوه ودرياچه به ناگاه دريافتم که انسان بدون طبيعت به راستی بيچاره ای بيش نيست.اين راشانه به سرزيبايی برای ام گفت که ازفرازسرم گذشت وبردامنه ی کوه چندگامی آن سوترفرودآمد.اين را سنجاقک های سرخی (به رنگ شکوفه ی درخت انار) برای ام گفتندکه برفرازبوته های گون بال می زدندوياددشت های سرسبزکودکی رادرجان ام شعله ورمی کردند.
به راستی انسان داردباخود چه می کند!!مگرهرکس به بيش ازيک اتاق همراه بادستشويی وحمام نيازدارد؟!!پس اين جنون ساخت وسازچيست که همه راکلافه کرده است.به راستی اين همه حرص زدن چه فايده ای دارد؟!!اهرام بزرگ وبی مصرفی که مصريان باستان ساختندچه فايده ای دارد؟!!!اگردراين شهرهای درندشت اين همه خودرونداشتيم چه می شد؟!!!گورپدرهرچه بنز،سمند،شورلت وپيکان!!!ای کاش انسان های شريف دست به دست هم می دادندوآزمندان وخودکامگان رابه زير می کشيدند.شايدهنوزبرای نجات طبيعت وآينده ی انسان ديرنشده باشد!!
8/14/2002
نگاه:اصحاب تاويل(هرمنوتيک)می گويندهرکس دربرابر پديدارهاتعبيری دارد.امامهم اين است که هرکس چگونه وچرا به تعبير خاصی راه می برد.کندوکاو وپی کاوی اهميت داردنه پيش پندارها،خرافه ها وتظاهرهايی که اينک درجامه ی دل سوزی برای فرهنگ وخرده فرهنگ ها جولان می دهد.واژگان تساهل وتفاهمی که درگفتارليبراليسم سياسی وروشنفکری دينی موج می زند به هيچ وجه گره گشا نيست.تنها هنگامی می توان راه به جايی برد که به ارزيابی شکاف های وحشتناک فرهنگی توجه داشت وشکاف های دلهره انگيزی که ميان "دانسته ها" و"بايددانسته شودها" وجوددارد.
برخی می گويند واقعيتی به جز تعبير وجود ندارد اما پذيرش اين گزاره به معنای پذيرش پوچی است!!يعنی هرگونه اميد زيرپاله می شود!!
8/13/2002
متن های کهن:سليمان روزی تمنا کرد وگفت:بارخدايا جن وانس وطيورووحوش به فرمان من کردی چه بوداگرابليس را نيز به فرمان من کنی تااورادربندکنم؟
گفت:ای سليمان اين تمنا مکن که درآن مصلحت نيست
گفت : بارخدايااگرهم دوروزباشداين مراد من بده
گفت :دادم
سليمان ابليس رادربند کردومعاش سليمان با آن همه ملک ومملکت ازدست رنج خويش بود،هرروززنبيلی ببافتی و به دوقرص بدادی ودرمسجدبادرويشی با هم بخوردی ...آن روزکه ابليس را رادربند کرد،زنبيل به بازارفرستادوکس نخريدکه دربازارآن روز،هيچ معاملت وتجارت نبودومردم همه به عبادت مشغول بودند.آن روزسليمان هيچ طعامی نخورد،ديگرروزهمچنان برعادت ، زنبيل بافت وکس نخريد.سليمان گرسنه شد به الله ناليدگفت:بارخداياگرسنه ام وکس زنبيل نمی خرد.
فرمان آمدکه:ای سليمان،نمی دانی که توچون مهتربازاريان دربندکنی درمعاملت برخلق فروبسته شود.......
(کشف الاسراروعده الابرار-رشيدالدين ابوالفضل ميبدی)
پی نوشت:اگرکسی نشانی پست الکترونيکی استاد عسگراولادی رادارداين حکايت رابرای اش بفرستد!!!!
رييس تئاترشهر: شهرداری بدون مجوز،پارکينگ تئاترشهرراتصاحب کرده ودرآن مسجدساخته است.صدای بلندگوی مسجدگاهی اوقات باعث تعطيلی اجرای نمايش ها شده است!!
بامدادک: تئاترسنگراست سنگرها راحفظ کنيد!!!
8/11/2002
نگاه:کسروی زمانی گفته بودميهن آريايی اسلامی يک حکومت به آخوندهابدهکاراست به راستی حق با کسروی بود وانگارقسط های آخراين بدهی نيز روبه پايان است.شرايط به گونه ای است که عطش عدالت اجتماعی درجان جامعه موج می زندوافزايش فشاروسرکوب گونه ای آگاهی درمردم پديد آورده است که معطوف به هدف اخلاقی مشترکی است که همان آزادی وشرايط انسانی ترباشد.مذهب اکنون اصلی ترين کارکرد خوديعنی سرپوش گذاشتن برفقروناديده انگاشتن پيکاراجتماعی راازدست داده است هرچه به موعدرهايی نزديک ترمی شويم شتاب تحولات نمايان ترمی شود.مبادا که اين خواست زيرروکردن ديگرباربه سرخوردگی بيانجامد!!!
عضوکميسيون اقتصادی مجلس:عدم تناسب مجموعه،ماموريت ها،طرح ها ولوايح ارجاعی با وقتی که کميسيون دراختياردارد،تناسب زيادی ندارد.
بامدادک:نميشه اين آقابياد خونه به من زبان فارسی درس بده؟!!!
عسگراولادی:ازنظربنده ،مردم همه ی آن هايی هستندکهدرسزمينی به نام ايران زندگی می کننديادرکشورهای ديکرباتعهدبه ميهن ووطن خودشان به سرمی برندودارای خقوق شهروندی هستند.مردم ازنظربنده همه ی آن هايی هستند که به ما يا به جناح مقابل رای داده اندوهم آن هايی که دررای شرکت نکرده اند.همه اينها ازنظرقانون اساسی،حقوق يک سان دارند.
بامدادک:نه بابا!!!به گروه خون ات نمی خوره!!
8/10/2002
نگاه: درکشورهای پيرامونی هيچ چيز به اندازه همجواری سنت ومدرنيسم خنده دارنيست!!!يکی ازتازه ترين نمونه های اين همجواری رامی توان درسيمای گرسنگی کشيده ی گروهبان هايی ديد که ناهارآب دوغ خيارمی خورندوسواربرخودروهای چندده ميليونی نيروی انتظامی می شوند.گروهبان های قباسوخته ای که به نارواآماج تنفرمردم بيزارازنمادها ی سرکوب می شوند.به راستی چگونه است که نيروهای انتظامی که بايد کارگزارآرامش جلوه کنند پاسدارسرکوب گری می نمايند ونماد جامعه ای آکنده ازتنازعات درونی به نظر می رسند.اين تنها مختص جامعه ی ايران نيست درکانون های تمدن سرمايه داری نيز اين گونه است.درواقع پليس وظيفه ای نداردجزپاسداری ازهمايند زورزورکی اقليت سرکوب گرومفت خوارواکثريت زحمت کش ومولددرجامعه ی سرمايه داری.جامعه ای که نابالغ باشد به پليس نيازداردجامعه ی که درآن ازهمکاری بين انسان های بالغ خبری نيست.
بسياری براين باورندکه بدون نيروی انتظامی ،آرامش ازجامعه رخت برمی بندد،درخم هرکوچه ای زنان موردتجاوزقرارمی گيرندوجامعه جولان گاه جيب برها ودزدان می شود.امادرحضورنيروهای انتظامی نيز مگرکمابيش اين گونه نيست وجرائم فراوان نيست.واقعيت رابايددرشالوده ی نظام های اجتماعی کنونی جست که مبتنی است بررقابت تجاوزگرانه ومالکيت درهم تنيده باحذف ديگری .نيروی انتظامی نيز پاسدارهمين مبانی است.پليس پاسدارچنين نظامی است وکاری به مقابله بارفتارهای ضداجتماعی ندارد.ازهمين رواست که دربرابربسياری ازسرکوب ها وخشونت ها،پليس ها کک شان هم نمی گزد!!!امتحان مجانی است برويد به اداره ی نيروی انتظامی وازبهره کشی کارفرمايان،اختلاس آقازادگان يا تخريب محيط زيست شکايت کنيد تا ببينيد چگونه به ريش يا گيس تان می خندند!!هيچ بعيد نيست به جرم اتلاف وقت عزيزشان دستگيرتان هم بکنند!!تازه درميهن آريايی اسلامی کسی به داد مال باختگان سرقت های عادی هم نمی رسددرکشورهای پيشرفته هم که خداحفظ کندشرکت های بيمه را!!!!
8/08/2002
حکايت تجارت آزاد:داستان تجارت آزاد که ليبرال ها سنگ اش را به سينه می زنند داستان جالبی است ،داستانی که بااندکی کنکاش درچگونگی سازوکارتجارت جهانی بهتر می توان به چندوچون اش پی برد.هم اکنون از بزرگ ترين شرکت ها وبانک های جهان 48درصدشان امريکايی،30درصدشان اروپايی وتنها10درصدشان ژاپنی اند يعنی قدرت اقتصادی جهان دراين سه گستره ی جغرافيايی تمرکزيافته است.دراين نظام امپراتوری وار،ايالات متحده همچنان نيروی چيره وبرتراست.ازهرده بانک برترجهان پنج بانک امريکايی است واين شاخص درموردشرکت های داروسازی،مخابراتی،فناوری اطلاعات،نفت وگاز،نرم افزاری وبيمه به ترتيب شش،چهار،هفت،چهار،نه،وچهاراست.فقط دربخش بيمه است که اروپاييان دست بالا رادارند(پنج دربرابر چهار).سلطه ی امريکا به ويژه دربخش بانک داری،داروسازی وزيست فناوری،فناوری اطلاعات ونرم افزارچشم گير است.يعنی شرکت های بزرگ امريکايی اقتصاد نوين وکسب وکار جهان را درچنبره خودگرفته اند به طوری که90درصدازده شرکت برتردنيا،72درصداز25 شرکت برتردنيا،70درصداز50شرکت برتردنياو57درصداز100شرکت برتردنياراتشکيل می دهند.شرکت های افريقايی وامريکای لاتين دراين فهرست جايی ندارندواز500شرکت برتردنيا تنها 3شرکت دراختيارببرهای آسيايی است(يعنی کم تر ازيک درصد).
ناگفته پيداست که چنين تمرکزی چه پيامدی برای کشورهای جهان سوم دارد.کافی است که اين کشورهابازارهای خودراتحت "آزادسازی"قراردهندتادريک چشم به هم زدن همه چيزرادراخـتياربلوک امريکا-اروپاقراردهند.اين سخن ليبرال ها نيز که می گويند تجارت آزادسبب می شود تا"قابليت رقابت" اقتصادی درجهان سوم افزايش يابد ياوه ای بيش نيست.ازسوی ديگراين تسلط ناشی ازکارآيی،مديريت يا دانش شرکت های امريکايی واروپايی نيست ودستاورد مستقيم خط مشی های حمايتی دولت های شان است.همين چندماه پيش بودکه کنگره امريکالايحه ی ده ساله ای راتصويب کرد که براساس آن به شرکت های کشاورزی وتجاری يارانه می دهدويک بارديگرثابت کرد که تجارت آزاد جوکی بيش نيست.اينک آشکارامی توان ديد که بازارهای جهان رقابتی نيست وازانحصارهای امريکايی پيروی می کند.بازارهای جهان بين 238شرکت وبانک امريکايی و153 شرکت وبانک اروپايی تقسيم شده است وهمين تمرکز، ماهيت امپرياليستی اقتصاد جهان را نشان می دهد.نبايد فراموش کرد مهارموادخام جهان نيزدردست همين دارودسته است(80درصدشرکت های برترنفت وگازجهان امريکايی واروپايی اند).اکنون بيش ازهرزمان ديگری آشکارشده است که برای رسيدن به دنيايی بهتر چاره ای جزرويارويی بااين انحصار وپاسداران اش نيست!
چهره ها:نوام چامسکی درپاسخ به روزنامه نگاری که پرسيده بود ايرانيان باکدام سطح ازفرهنگ،هنروانديشه ی معاصرخود می خواهنديامی توانند بامردم جهان امروز گفت وگوکنند بی درنگ گفت با"احمدشاملو!!!!"
رييس مجلس:هرکس باانقلاب صادقانه برخوردنکند،انقلاب به کمرش خواهدزد.
بامدادک:اوا،خاک عالم!!
8/07/2002
نگاه:شمارش معکوس حمله ی امريکا به عراق آغاز شده است وازسوی ديگر شرکت های غول آسای جهان سرمايه داری يکی در پی ديگری بارسوايی کله پا می شوند(آخرين شان ورلد کام غول مخابرات آمريکا).اکنون بيش ازهرزمان ديگری آشکارشده است که بحران های اقتصادی و دوره ای جزوسرشت سرمايه داری است وحيات اش به تداوم جنگ بستگی دارد.مارکس مرده است اما شيوه ونگرش اش همچنان زنده وپويا است.مارکس شيوه اش رادرباره ی سرمايه داری روزگارخودبه کاربست واکنون نيزبايد آن رابرای پی کاوی اکنون به کارگرفت.اوضاع کنونی فقط رنگ ولعاب تازه ای به خودگرفته است وگرنه سرمايه داری همچنان دستخوش بحران اقتصادی است وجويای جنگ.فقردرسراسرجهان ازکشورهای پيشرفته گرفته تاتهيدست بيدادمی کندودارايی جهان هرچه بيشتردردست شماری اندک وفروکاهنده متمرکزمی شود.تروت مندان تروت مندترومزدبگيران فقيرترمی شوند.
درست است که درجهان پيشرفته وضعيت مزدبگيران بهترشده است امارابطه اشان باابزارتوليد همان است که بود.غارت همچنان ادامه داردوسرمايه داران همچنان درسراشيبی جنگ آفرينی می تازندجنگی که تنها به سودقدرت مداران است.اينک جهان بيش هرزمان ديگری به سوسياليسم وانسان دوستی نيازدارد
8/06/2002
زنان درخاورميانه:دادگاهی عشيره ای درپاکستان براساس شرع منوراسلام حکم داد که دخترک 18ساله ای موردتجاوز4مردقلچماق قرارگيرد(يکی ازآقايان هم عضوهيات منصفه بود) وپس ازاجرای حکم نيزلخت مادرزاددربرابرچشم 1000تماشاچی راهی منزل اش شود.چرا؟برای اين که برادراين دخترک بيچاره متهم است بازنی ازقبيله ی ماستوی که ازلحاظ پايگان اجتماعی بالاترازقبيله ی خودشان (گوجار) قرارداردرابطه ی نامشروع داشته است.اگرخانواده ی متهم اين دختررابرای اجرای حکم تحويل نمی دادندحکم درباره ی تمام زنان شان اجرا می شد.صحنه ی اين رويدادهم روستای ميروالا درجنوب شرقی شهرمولتان پاکستان بوده است نه درکره ی مريخ!!!
عطاالله مهاجرانی:می توانستيم جلوی جنگ را بگيريم اما آن را ايدولوژيک کرديم وباتوجيه جهادعليه کفربه آن دامن زديم
بامدادک:جنگ؟همون دفاع مقدس روميگه؟!!

8/04/2002
چهره ها:آن ها که دستی درويراستاری دارند می دانندچه مايه صبوری وپوست کلفتی می خواهداين پيشه!!طرف نوشتاری راترجمه کرده است ونه تاليف،کافی است تاواوی رادرنوشته اش پس وپيش کنی چنان به تريج قبای اش برمی خورد که بيا وببين!!چندروزپيش مطلبی خواندم که داغ ام راتازه کرد:تی.اس.اليوت شعرمعروف اش"سرزمين بی حاصل "راداده بودتا"عذرا پوند"برای اش ويرايش کند.پاوند هم پس از6 ماه 400سطر از کل 800 سطر شعر راحذف می کندواليوت هم آخ نمی گويدودرنهايت جايزه ی نوبل را هم می گيرد !!!ترو خدا می بينيد!!حال سعی کن بری اينو جای به زبون بياری هيچ بعيد نيست بگيرن و....
دبيرکل جبهه ی مشارکت: مامعتقديم مردم محوروحدت هستندوهمه ازجمله رهبری بايد نظرمردم رامبناقراردهند
بامدادک: چه غلط ها!!!
رييس انجمن قلم ايران: يکی ازرازهای جسارت آل احمد راشايد بتوان درنفوذخانواده ی زن اش دررژيم پهلوی دانست يعنی اين طورنبوده که جلال آن قدرشجاع بوده باشد که خيلی از مسائل رادرکتاب ها بنويسد.اوحمايتی داشته و پشت اش به جايی گرم بوده است.صادق هدايت هم همين طور
بامدادک:آن هايی که انجمن فرمايشی می سازند چه طور؟!!دمشون به کجا وصله؟!!!
8/03/2002
زن ريحانه ی آفرينش: "مردها به خاطراين که قدشان بلندتر،صدای شان کلفت تر،جسم شان قوی ترواستخوان شان درشت تربوده است،برزن ها به خاطر اين که استخوان شان ريزتر،صدای شان باريک تر،قدشان کوتاه تروجسم شان ضعيف تربوده است زورگفته اند!اين واقعيتی است.به نظر من چنانچه شماقضيه را بشکافيد به اين جا خواهيد رسيد"(برگرفته ارکتاب "زن ريحانه آفرينش"نوشته ی مقام معظم رهبری،شمارگان:25000،قيمت:900 تومان،چاپ شريعت 1381" )
متن های کهن:"فرزندان برفراق پدرصبرتوانند،اماپدرومادربرفراق فرزندان صبرنتوانند،واين اندوه فرزندان کشيدن وغم ايشان خوردن ازآدم عليه السلام ميراث است به فرزندان که آدم همه پدری کرد وهرگزپسری نکرده بود.پس "پدری کردن"گذاشت به ميرات نه "پسری کردن"لاجرم فرزند آدم پدری کردن دانند،پسری کردن ندانند...."(کشف الاسراروعده الابرار-رشيدالدين ابوالفضل ميبدی)
عباس عبدی: مهم ترين اتهام ما می توانداين باشد که داريم مانع رفتن چيزی می شويم که رفتنی است.
بامدادک: قربون دهن آدم چيزفهم!!!

بازگشت به بالا